وقتی ذهن درگیر تاریکی بشه، فرصتهای ساختن شمع و از بین بردن تاریکی رو نخواهد داشت.
توانایی نوشتن یکی از رویاهای دوران کودکیام بود و هنوز هم هست. اعتراف میکنم که خیلی مصر و مستمر این رویایم را پیگیری نکردم! و از امروز دوباره تصمیم گرفتم این رویای قدیمیام رو بطور جدی پیگیری کنم… این نوشته ادامه دارد.
ازدواج بردگیِ تن و اسارتِ روح است. دَم از عشق میزنند تا تَنت را بَرده و روحت را اسیر کنند! تا عقدهها و زندگی تحقق نیافته خود را احیا کنند. اگر عشقی در کار باشد، تَنت آزادتر و روحت رهاتر از قبل میشود تا بیشتر و بهتر در خدمت عشق باشی. – مِتیلا …
گاهی بین چند انتخاب گیر میکنم. تقریبا از نتایج آتی هر انتخابم آگاهی نسبی دارم؛ ولی باز در دوراهی انتخاب میمانم! و البته از بیرون که به خودم نگاه میکنم، میبینم متعهد به انتخابی شدهام که هم انرژی کمتری از من میگیرد و هم در کوتاهمدت نتایج رضایتبخش اندکی دارد! ظاهرا یجورایی مغز فریب …